واژه باروک معانی گوناگونی همچون نامأنوس،پرزرق وبرق،وبسیار پرتزیین داشته است اما تاریخ نویسان امروزی آنان را فقط برای اشاره به سبکی ویژه در
هنر به کار میبردند.
چنین سبکی یکسره باب طبع اشرافیت بود که خود نیز به ساختارهایی کامل ویکپارچه می اندیشید
سبک باروک در موسیقی،در دوره ای میان سالهای 1600 تا1750 میلادی شکوفا شد.گيءورک فردریش هندل ویوهان سباستیان باخ دو آهنگساز سترگ سبک
باروک بودند
.پیش ازآهنگسازان باروک آغازین برای تجسم موسیقایی احساسات تند وتیز موجود در متن،دیسونانس ها را با آزادی بیشتری به کار گرفتند پیش از آن آکوردهای
ناپایدار هرگز نمودی چنین برجسته و مؤکد نداشتند
یک قظعه ی باروک،اغلب فقظ بیانگر یک حالت است.قطعه ای که شاد آغاز میشود، تا پایان شاد می ماند.در این قطعه ها احساساتی همچون سرور،حزن
وهیجان بیان شده است
یگانگی حالت در موسیقی باروک، بیش از هز چیز با پیوستگی ویکنواختی ریتم انتقال داده میشوند.این پیوستگی ویکنواختی ریتم فراهم آورنده ی نیروی پیش
برنده ای است که موسیقی باروک، تاکید بر ضرب بسیار پییش از اغلب آثارموسیقی رنسانس است
ملودی باروک نیز حسی از پیوستگی ویکنواختی پدید می آورد.ملودی آغارین یک قظعه بارها وبارها درآن شنیده مبشود وحتی هنگامی که به شکلی دگرگون شده
نمود می یابد نیز سزشت آن گشوده میشود.این حرکت جهت دار اغلب از یک سکانس ملودیک سزچشمه میگیرد تکرار پیاپی یک ایده ی موسیقایی در سطح
صوتی زیرتر یا بم تر است.ملودی باروک بیش از آنکه حسی متوازن ومتقارن القا کند، حسی از گسترش وپویایی ریتمیک پدید می آورد. یک عبارت کوتاه
اغلب با عبارتی طولانی که جریانی بی وقفه از نت های سریع وپالاک دارد دنبال می شود
|